پروفایل نویسنده آرشیو مطالب کلیه مطالب این وبلاگ طراح قالب : آی تم |
خنده دار است ، نه ؟ !
که تو هی مرا دور بزنی
و من دلم را خوش کنم
که در محاصره ی تو هستم
این روزا اگه کسی گفت عاشقتم،دوست دارم،واسم مهمی،باهاتم
بهش بگوتا ساعت چند؟!
می دانم تا پُست بعدی
این وبلاگ را بنویسم
تو عاشق نفر دیگری شده ای
می روم برای خودم یک قهوه تلخ بریزم
پس راحت باش
نه پیشانی من به لبهای تو رسید ، نه لیاقت تو به احساس من ...
چیزی به هم بدهکار نیستیم، هر دو کم آوردیم!!
++ به لطف همه ی دوستان تعطیل شد!!
++ خداحافظ ...
آغوش تو گناه نيست.....
من در آغوش تو آرامش يافته ام
كه هيچ گناهي با آرامش مانوس نيست
من در آغوش تو امنيت را احساس كرده ام
حسه قشنگیه مگنه ادم تنش از استرس میلرزه ولی تهش امنیت و آرامشو غورت میده
ممنون میشم حستونو بیان کنید
به حال خودم هم گریه ام نمی گیرد این روزها...
نمی فهمم...
باز سگ شده ام یا سنگ ...؟؟
در خاطری که ” تویـــی ” دیگران فراموشند ،
بگذار در گوشت بگویم
” میـــخواهــمــــــــت ” …
این خلاصه ی ،
تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …!!!
خداوندا...........
به هرکس دوست می داری بیاموز
که عشق از زندگی کردن بهتر است..............
وبه هرکس بیشتر دوست می داری بچشان
که دوست داشتن از عشق برتر است
..............کی میخاید بفهمید...............
◄►בلتنگتـــ ڪـﮧ مے شوم
פֿوבم را בر آینـﮧ مے بینم
و בر چشمـانـم
تــو را تماشا مے ڪنم
ڪی مے شود
از آب و آینـﮧ ها برخیزے
و پیش בست هاے פֿـالیـم
بنشیــنے (؟)ܓܨ..........................
اونــی کـه واقـعـا دوسـِت داشـتـه بـاشـه ..
شـایـد اذیـتـت کـنـه..
ولـی هـیـچ وقــت عـذابـت نـمـیـده..
شـایـد چـنـد روزی هـم حـالـتـو نـپـرسـه ..
ولـی هـمـه حـواسـش پـیـشِ تــوئـه..
شـایـد بـاهـات قــهـر کـنـه ..
ولـی هـیـچ وقـت راحــت ازت دل نـمـی کـــَنــــــــــه !!!
من بودم و
تو
و یک
عالمه
حرف...
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!!
کاش بودی و
می فهمیدی.............
وقت دلتنگی
یک آه
چقدر وزن دارد...
چقدر این جمله دکتر شریعتی را دوست دارم:
فرق است بین دوست داشتن و داشتن _ دوست ؛
دوست داشتن امری لحظه ایست ،
ولی داشتن ِ دوست ، استمرار لحظه های دوست داشتن است.
کمی در آغوشم بگیر عاشقانه مرا سیر بوسه کن بگذار بهشتم را زیباتر بدانم من از داشتن تو به خود میبالم کمی از دلتنگی هایم کم کن به من برس من از رسیدن تو خوب میشوم
هـَر چیـزی از دسـت مـیرود................
بگـذار بـرود..................
چیـزی کــه بـــه التمــاس آلوده باشـــد
را نمیخـــواهم...................
هرچـــــــــــه باشــد.............
حتی زنـــــــــــــدگی................
مـُحبتِ زیآدے هــَمیشـﮧ آدم هآ رآ خـرآب مـے کـُند
گآهـے آدم هآ مـے رَوند
نـﮧ بـرآے ایـטּ کـﮧ دلیلـے بـرآے مآندטּ ندآرند
نـﮧ...
بلکـﮧ آنقـدر کوچـــــــــَکند
کـﮧحجم بآلاے مـُحبت تو رآ ندآرند
او کـﮧ رفتنـے است بگذآر برَود
من ، تو : ما یادت هست ؟ تمام شد . . . حالا:تو،او: شما من هم به سلامت . . .
اگه تورو میبینه و...مشغول حرف زدن با بغل دستیش میشه...
|
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ،
به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد
و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی
به همین سادگی او رفته است
و همه چیز تمام شده
مثل یک مهمانی که به آخر می رسد
و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟
این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان
آن روزها که با تو بودن برایم آرزو بود
تمام شد !
امروز با تو بودن
یا نبودن فرقی ندارد...
سیگار باشد یک خیابان و برگهای زرد پاییزی...
من میروم تا دود کنم هستی ام را ....!!!
همه میتونن اسمت رو صدا کنن اما...
کم هستن کسایی که وقتی اسمت رو صدا میزنن
لذت میبری و با تمام وجود دوست داری
در جوابشون بگی:
جاااااااااااااااانم؟
دلـــــم براے تــو کــه نه,
ولـ ــے َبرای روزهــا ی باهمـــ بودنمـان تَنـگـــ شده
براے تــو که نه ،
ولے برای "مواظِـ ـب خودت باش" شنیدن تَنـگــ شده
براے تـــو که نه ،
ولے برای نگاهـ ـے که تا پیچ سَرکوچه تعقیبم میکرد تَنـگــ شده
براے تـــو که نه ،
ولے برای دلے که نگرانم میشد تَنـگــ شده
راستش ! براے اینها که نه . . . .
برای خودت .....دلَم خیــلے تَنـگــ شده !!!
کـاش میدانـستے دنیـاے من در
لبـخندهاے تـو
لـمس کـردن احسـاستـ
گـرفتن دستـانتـ ...
خلـاصه میـشد.
به همـین سـادگـے،
بـرای تمـامـ لـحظه هـاے بـامن نبـودنتـ
دلـتنگے میکـنمـ ..
هیــچ کــدامــ تــــــو نیستــی !
" دـلــــــــــمــ "
خــوش کــــرده خــودش را بــــ اینــکه شــــاید
ــپــا برهنــــــه ...
بیــــــایــــی........
دوست داشتن همیشه گفتن نیست
گاهی سکوت و گاهی نگاه غریب است
این درد مشترک من و توست
که گاهی نمی توانیم در چشمهای یک دیگر نگاه کنیم
تمام شهر از بس عاشقی کردند قهارند…
من اما هنوز ناشیانه دوستت دارم !
هرکسی رو می تونستم دوست داشته باشم!
اگر دوست داشتن رو از تو شروع نمی کردم
_ _ _ _r
دیگــَر عآشــِـقـﮯ نمـﮯ کنــم...
نـﮧ از تــرس تو و عــشــق تــو
نـﮧ...!
مــَن چــشــمآنـَم رآ
بـﮧ روﮮ حــمآقــَت بــَســتـﮧ ام
هـَــمیــن...(!)